در بحث جبر و اختیار گفتیم که انسانها بین آنچه که میدانند درست است و بقیه ی چیزها در حال انتخاب هستند . اگر چنین مطلبی را بپذیریم ما همواره در حال انتخاب هستیم و انتخابهای ماست که زندگی ما را میسازد هر چند از آن بی اطلاع باشیم. مثلا فرض کنید که میدانیم درست است که راجع به حقیقت بدانیم و تحقیق کنیم ولی به دنبالش نمیرویم؛ در اینجا یک قائل به جبر میگوید که شرایط محیطی اجازه به ما نداده است ولی یک قائل به اختیار خواهد گفت اینکه تحقیق در باره ی حقیقت را سرلوحه ی کار خویش قرار دهیم یا یک کار بی ارزش را که میدانیم زیاد اهمیت ندارد ؛ بستگی به انتخاب ما دارد و ما همواره درحال انتخابیم .

حال اگر خدا را وجود مطلق میدانیم و میخواهیم از کثرت به وحدت که همان وجود مطلق است برسیم باید در انتخابهای خود جانب آنچه که میدانیم درست است برویم.

اما چه چیز درست است؟ گفتیم که ادیان مختلف هر کدام تلاشی بوده اند برای رسیدن به این سوال . البته جواب این سوال ، منحصر در جواب ادیان نیست . در اینجا با توجه به مفاهیمی که از خدا بیان کردیم ؛ کلیاتی از راه درست را که شاید بتوان با کمک عقل به آن رسید بیان میکنیم:

به نظر من همینطور که این جهان وحدتی در عین کثرت دارد پس ما نیز باید از کثرت به وحدت برسیم . یعنی از مسیر علایق و خواسته هایمان نه اینکه انها را سرکوب کنیم . هر کدام از ما باید علایق و ویژگیهایی که در وجودمان است را کشف کنیم و با پرداختن به آنها آماده ی رسیدن به وحدت شویم.

دیگر اینکه وحدت واقعی جهان را فراموش نکنیم و بدانیم همه ی ما در واقع یکی هستیم . اگر چنین چیزی را بپذیریم تفاوتی بین ما ودیگران وجود نخواهد داشت و همگی ما اعضای یک پیکره ایم . در این صورت همه مثل خودمان هستند و هر چه در حق خودمان روا میدانیم در حق انها نیز روا خواهیم دانست.

نکته ی دیگر ، تلاش برای فهم و کشف حقیت است . هر کدام از ما باید دغدغه ی کشف حقیت داشته باشیم و بخواهیم جهان را بفهمیم و راه درست از غلط را تشخیص دهیم. این حقیقت را از لابلای سخن هر متفکر دینی و غیر دینی و هر دین ومکتبی میتوان یافت و باید تا آنجا که در توان داریم سخن همه را گوش فرا دهیم و تجزیه تحلیل کنیم.در نگاهی سختگیرانه شاید بتوان گفت آگاهی به این معنا میباشد و کسانی که وارد کشف و فهم حقیقت نشده اند نمیتوانند به مرتبه ی کسانی که وارد این پروسه شده اند برسند ؛ چون تمامی افراد به انتخاب بین دنبال حقیت رفتن و کار دیگری انجام دادن میرسند و همه میدانند که دنبال حقیقت  رفتن درست است. البته این سخنی است که میتوان در آن چون و چرا کرد و سخنی سختگیرانه است اما شاید زیاد هم بی ربط نباشد .

سوال- اگر کسی به این جمع بندی برسد که باید خواسته هایش را سرکوب بکند و درست را این بداند؛ آیا از این راه میتواند به وحدت دست یابد؟

جواب- اگر نخواهیم جوابی ایدئولوژیک بدهیم ؛ باید بگوییم بله و اصلا در مورد چنین فردی ، اگر کار دیگری بکند یعنی خواسته هایش را سرکوب نکند؛ نمیتواند به وحدت دست یابد چون معیار انجام دادن آنچه که میداند درست است میباشد.

سوال- آیا میشود قائل به جبر بود و در عین حال خدا را وجودی مطلق دانست؟

جواب- بله و در این صورت کسانی به وحدت میرسند که با جبر تاریخ به تلاش برای فهم حقیقت پرداخته اند و با جبر تاریخ به آنچه که میدانند درست است عمل کرده اند

سوال- چرا نگوییم که پیامبر یک دین ،مثلا اسلام ، به وجود مطلق رسیده است و آن دین میتواند راههای به مطلق رسیدن را بیان کند؟

جواب- مطلق بودن یعنی در همه ی جهان پخش بودن و اینکه فقط یک نفر یا چند نفر و فقط در غرب عالم یا شرق آن بتوانند به این وجود دست پیدا کنند بسیار عجیب است . هر کسی با نگاهی به اعماق وجودی خویش خواهد توانست به این وحدت دست پیدا کند .

نکته ی دیگر اینکه هر انسانی در هر فرهنگی ، ذهنیت و عقاید خاصی دارد و این عقاید و فرهنگ شخصیت او را میسازند. اگر میگوییم که انسان به وحدت میرسد نه اینکه آن ذهنیت و آن عقاید از بین میرود و بالکل عقاید و ذهنیت دیگری جایگزین میشود که در این صورت موجودیت آن انسان از بین میرود ؛ بلکه همان عقاید، هویتی نو میابد . اگر به تمامی ادیان عالم درشرق و غرب توجه کنیم متوجه این نکته میشویم که همان عقاید و ذهنیتها پوسته ای شده اند برای رسیدن به وحدت .


وبلاگ ،انجمن و شبکه اجتماعی اچ ای وی مثبت وحدت ,درست ,اینکه ,مطلق ,سوال ,جواب ,وجود مطلق ,تلاش برای ,انجام دادن ,دیگر اینکه ,خواسته هایش منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

این نیز بگذرد دانلود جدیدترین آهنگ ها گیم تو فنز = جایی برای طرفداران گیم دانلود کارتون ، آهنگ جدید jaylasbvl48 Local