حس وجود خدا وآشنایی با او ، احساسی است که برای بسیاری از افراد به وجود آمده . تعداد بی شماری از افراد ، با دینهای مختلف بوده اند که این میل واحساس را تجربه کرده اند .گاه این تجربه آنان را وارد دینی جدید کرده است وگاه با این تجربه، عقیده شان نسبت به دینشان محکمتر شده است. واقعیت این است که همه ی این تجارب توحیدی نبوده و تجارب غیر توحیدی نیز وجود داشته است.هم چنین تجاربی وجود دارد که که در آنها خدا وجود ندارد.

دینداران در برخورد با تجارب دینی ،دو گروه عمده میباشند . گروه اول همه ی تجارب دینی را از یک سنخ بر میشمارند و اختلافات را در تعبیر آن میدانند . آنان معتقدند همه ی این تجارب نشاندهنده ی این موضوع است که عالم دیگری وجود دارد و موجود مطلقی وجود دارد ؛اما در جزییات ، هر کس آنرا مطابق با دانسته های خود ،تفسیر کرده است. در انتقاد به این برداشت گفته میشود که اگر اختلافات به علت دانسته های هرکس و تفسیرتجربه میباشد ؛چرا خود تجربه را به علت عقاید دینی هرکس ندانیم؟ آیا بسیار به جا و شایسته تر نیست که دلایل روانی را که روانشناسان در به وجود آمدن چنین تجربه هایی دخیل میدانند ؛سرمنشاء این تجربه ها بدانیم ؛نه وجود خدارا.

گروه دوم معتقدند که همه ی تجربه ها را نمیتوان صادق شمرد .اما در اینکه کدام تجربه ها صادقند ؛معیار بیرون دینی ارائه نمیدهند و در واقع درستی یک تجربه را مطابق با دین خود بودن میدانند . شاید اگر بخواهیم یک معیار بیرون دینی داشته باشیم این باشد که تجاربی مطابق با واقع است که شخص را از نظر اخلاقی متعهد کند؛ که بازهم ضرورتی در این نکته وجود ندارد. یک فرد میتواند چنین تجربه ای کسب کند اما بعدا دچار رذیلت اخلاقی شود . ضمن اینکه پذیرفتن این نکته که تجربه ی دینی ،باعث صعود اخلاقی انسان میشود ،پیشاپیش قبول این نکته میباشد که وجود مطلق وجودی اخلاقی است؛ در حالی که این نکته باید اثبات شود نه اینکه به عنوان پیشفرض مورد استفاده قرار گیرد.

گاها این برهان به شکلی جزیی تر هم بیان میشود وآن وجود تعداد بسیار زیادی پیامبر و مبلغ در طول تاریخ است که همه ی آنها انسانهای راستگو و صدیقی میباشند وبیان کرده اند که وجود خدا را حس کرده اند و خدایی وجود دارد.

در جواب این برهان گفته میشود که صدیق بودن آنها ربطی به این موضوع که آیا تجربه شان تجربه ی مطابق با واقعی میباشد یا خیر ندارد. اگر این تجارب به دلایل روانی برایشان اتفاق افتاده باشد و آنها،این تجارب را بیان کرده باشند ؛بازهم انسانهایی صدیق میباشند. ضمن اینکه کسانی هم که تعدادشان کم نبوده وجود داشتند که مدعی تجربه ی دینی بوده اند اما به و جود خدا اعتقاد نداشته یا چند خدایی را محور تجربه شان بیان میکردند ؛که در این برهان نادیده گرفته میشوند.

چنین به نظر میرسد که رسیدن از تجارب دینی به وجود خدا ، بازهم اثبات صد در صدی وجود اورا درپی ندارد .


وبلاگ ،انجمن و شبکه اجتماعی اچ ای وی مثبت وجود ,تجربه ,دینی ,تجارب ,کرده ,میشود ,وجود دارد ,تجارب دینی ,بیرون دینی ,چنین تجربه ,گفته میشود منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

sabtebazargan پرسش مهر بیستم رئیس جمهور 99-98 بیاناتی فرهنگ اسلامی ساخت تجهزات آشپزخانه صنعتی و کباب پزهای تابشی اتوماتیک همه چی موجوده طرفداران احمدی نژاد آقای شارژ مستر شارژ اشپزی